*****به خود بنگريم، به اطرافمان، به خود بيانديشيم، به اطرافمان، توجيه‌گريها و فلسفه بافيها، شك و ترديدها، يأس و نااميديها را كنار بگذاريم، تصميم بگيريم، برخيزيم و حركت كنيم. هر جا كه هستيم، در هر سن و سالي، با هر عقيده و ديني... بياييم قبل از آنكه عالِم باشيم، دانشمند باشيم، مخترع و كاشف باشيم، تاجر و كاسب باشيم، كارگر و كارمند باشيم، سياستمدار و سياستگذار باشيم،...، انسان باشيم، انسان باشيم، انسان باشيم*****

جمعه، اردیبهشت ۲۸، ۱۳۸۶

گفت‌وگوي تمدن‌ها مثل گفت‌وگوي ارتش‌هاست




اعتماد ملي: دكتر عبدالكريم سروش گفت: بهتر است از تعبير ديالوگ فرهنگ‌ها سخن بگوييم و به جاي گفت‌وگوي تمدن‌ها از گفت‌وگوي فرهنگ‌ها سخن بگوييم.وي در گفت‌وگو با ايسنا با بيان اينكه <با خود مي‌انديشيدم كه چرا از گفت‌وگوي تمدن‌ها سخن بگوييم و گفت‌وگوي فرهنگ‌ها را مطرح نكنيم؟>!، خاطرنشان كرد: بهتر است از تعبير ديالوگ فرهنگ‌ها سخن بگوييم چرا كه اساسا تمدن‌ها مراحل ايستايي فرهنگ‌ها هستند سروش اضافه كرد: تمدن‌ها حكم پادشاهان را دارند و به تعبير سعدي دو پادشاه در اقليمي نگنجند. هر كدام مي‌كوشد ديگري را از آن اقليم بيرون كند و همه جا را در تسخير خود بگيرد. در حالي كه فرهنگ‌ها مثل آدميان عادي‌اند كه هر كدام مي‌توانند با هم دوستي و دادوستد كنند. حتي اگر هم گاهي دشمني مي‌كنند دشمني‌هايشان زودگذر است. فكر مي‌كنم در درجه اول بهتر است به جاي تمدن‌ها واژه فرهنگ‌ها را به كار ببريم. آنگاه است كه مي‌توانيم از گفت‌وگوي اديان نيز سخن بگوييم زيرا اديان هم از اجزاي فرهنگ هستند و از پويايي فرهنگي برخوردارند و مي‌توانند در حال تحول مدام و مستمر باشند.> ‌ وي تاكيد كرد: <گفت‌وگوي فرهنگ‌ها تقريبا هميشه جاري بوده و امروز هم جاري است. البته كه اين گفت‌وگو را مي‌توان خالص‌تر، دوستانه‌تر و آموزنده‌تر كرد و به جايي رساند كه فرهنگ‌ها حقيقتا به كمك يكديگر بشتابند و دادوستدشان، دادوستد انساني‌تري گردد. به گونه‌اي كه بتوانند تاريخ آينده را به شيوه بهتري رقم زنند.> سروش همچنين با بيان اينكه موضع فرهنگ‌ها در اين گفت‌وگو بر حسب فقر و غنايشان تعريف مي‌شود، افزود: فرهنگ غني‌تر، حرف بيشتري براي گفت‌وگو دارد، اما با همه اينها فرهنگ ها مي‌توانند بنشينند و گفت‌وگو كنند. كساني هم كه در زمينه فرهنگ‌ها گفت‌وگو مي‌كنند، همان فرهنگيان هستند. كساني كه اهل فرهنگ هستند و حاملا‌ن فرهنگند. اعم از فيلسوفان، مورخان، هنرمندان، روحانيون و ... كه گفت‌وگوي روحانيون همان گفت‌وگوي اديان هم محسوب مي‌شود. معتقدم شايد مهم‌ترين كاري كه براي بشر باقي مانده است، گفت‌وگو كردن است. چيزي بالا‌تر و ثمربخش‌تر از اين نداريم سروش در ادامه با بيان اينكه پيش‌فرض بحث گفت‌وگوي فرهنگ‌ها اين است كه غلبه نهايي با فرهنگ‌هاست نه با تكنولوژي يا ثروت و نيروي نظامي، افزود: نيروي نظامي وجود دارد و قابل‌انكار هم نيست. كشورهايي به لحاظ ثروت مادي از ما قوي‌ترند و شك نيست، اما اينها اتفاقا نمودهاي زيبايي فرهنگي يا تمدني نيستند و حرف آخر هم با اينها نيست. اگر امروز از جهاني شدن حقوق بشر صحبت مي‌كنيم بايد به ياد داشته باشيم كه حقوق بشر را كه دستگاه بوش و ريگان درست نكرده‌اند، حقوق بشر را چند قرن فيلسوفان پروراندند و امروز يك چنين غلبه جهاني پيدا كرده است. به طوري كه يك زبان بين‌المللي شده و همه ما در داخل از طريق آن زبان با يكديگر سخن مي‌گوييم و چيزي است كه همه فرهنگ‌ها و تمدن‌ها خواستار آن هستند. از اين قرار بسياري چيزهاي ديگر را هم مي‌شود ذكر كرد و شما خواهيد ديد كه در واقع فكر و فرهنگ در اينجا حرف اول را داشته است. اين محقق همچنين با تصريح بر اينكه براي معنادارتر شدن و از حالت شعار خارج گشتن بحث گفت‌وگوي فرهنگ ها بايد گفت‌وگوي ميان‌فرهنگي را در خود جهان اسلا‌م آغاز كنيم، اظهار داشت: انگشت مي‌گذارم روي درد و نقصاني كه امروز دچارش هستيم. جهان اسلا‌م پايه‌هاي مختلف دارد؛ يعني اسلا‌م ايراني، تركي، اندونزي، عربي و ... متاسفانه اين پاره‌هاي مختلف اسلا‌م تقريبا از يكديگر بي‌خبرند. به تركيه مي‌روم مي‌بينم اينها از اتفاقاتي كه در ايران و فرهنگ ايران اسلا‌مي و اسلا‌م ايران مي‌افتد اطلا‌ع چنداني ندارند. به ايران مي‌آيم مي‌بينم كه ما ايراني‌ها از آنچه كه در عرصه فرهنگ تركيه رخ مي‌دهد اطلا‌عات چنداني نداريم. همچنين اندونزي، جهان عرب و ... اين اتفاق ناميمون بسيار قابل تامل است. ما قبلا‌ كتاب‌هاي بسيار بيشتري از عربي به فارسي ترجمه مي‌كرديم. اكنون تعداد اين ترجمه‌ها بسيار كمتر شده است! انقطاع و انفصال فرهنگي بين ما و جهان عرب، اندونزي، هند، تركيه و ... رخ داده است سروش در ادامه اظهار داشت: اگر بخواهم به تمثيل بگوييم سخن از گفت‌وگوي تمدن‌ها مثل اين است كه بگوييم گفت‌وگوي ارتش‌ها! ارتش‌ها را براي جنگ با هم ساخته‌اند. نمي‌توانيم بين ارتش‌ها، گفت‌وگو برقرار كنيم، اما مي‌توانيم از گفت‌وگوي بين دانشگاه‌ها سخن بگوييم. بايد دقت كنيم موضع و محل گفت‌وگو كجاست! نمي‌خواهم نزاع لفظي كنم اما گمان مي‌كنم مقصود ما با به كار بردن گفت‌وگوي فرهنگ‌ها بسيار روشن‌تر، پاكيزه‌تر و زلا‌ل‌تر است تا اينكه بحث از گفت‌وگوي تمدن‌ها بكنيم. ‌ سروش در عين حال خاطرنشان كرد: ايران نيز در اين ميان كارهاي زيادي دارد كه بكند. ما پروژه‌هاي خيلي ماورايي را نبايد در پيش بگيريم. بايد مساله گفت‌وگو را در ميان خود ايراني‌ها سامان دهيم. برخوردهاي خشن بايد جاي خود را به گفت‌وگو دهد. به قول پوپر ما آدميان حيوان نيستيم. حيوانات يكديگر را مي‌كشند، آدميان تئوري‌هاي يكديگر را مي‌كشند، ما بايد فكرهايمان را به مصاف يكديگر بياوريم و اين آغاز گفت‌وگوست. پس از آن به سراغ جهان اسلا‌م و مسيحيت و يهوديت برويم.